ایمان اهل مدین (قرآن)گروهی از اهل مدین به رسالت حضرت شعیب علیهالسّلام ایمان آورده بودند، اما عدهای دیگر ایمان نیاورده و پایبندی به آداب و رسوم نیاکان مانع پذیرش آموزههای آسمانی و ایمان آوردن آنان بود. ۱ - ایمان اهل مدین۱.۱ - موانع ایمان آوردنپایبندی اهل مدین به آداب و رسوم نیاکان مانع پذیرش آموزههای آسمانی و ایمان آوردن آنان بود: والی مدین اخاهم شعیبا قال یـقوم اعبدوا الله... «وای قوم من! پیمانه و وزن را با عدالت، تمام دهید! و بر اشیاء (و اجناس) مردم، عیب نگذارید و از حق آنان نکاهید! و در زمین به فساد نکوشید» قالوا یـشعیب اصلوتک تامرک ان نترک ما یعبد ءابآؤنآ... «گفتند: «ای شعیب! آیا نمازت به تو دستور می دهد که آنچه را پدرانمان می پرستیدند، ترک کنیم یا آنچه را می خواهیم در اموالمان انجام ندهیم؟! تو که مرد بردبار و فهمیده ای هستی!» ۱.۱.۱ - منطق بی اساس لجوجاناکنون ببینیم این قوم لجوج در برابر این ندای مصلح آسمانی چه عکس- العملی نشان داد. آنها که بتها را آثار نیاکان و نشانه اصالت فرهنگ خویش می پنداشتند و از کم فروشی و تقلب در معامله سود کلانی می بردند، در برابر شعیب چنین گفتند: ای شعیب! آیا این نمازت به تو دستور می دهد که ما آنچه را" پدرانمان می پرستیدند ترک گوئیم"؟! (قالوا یا شعیب ا صلاتک تامرک ان نترک ما یعبد آباؤنا). ۱.۱.۲ - رد حجت شعیب" قالوا یا شعیب ا صلاتک تامرک ان نترک ما یعبد آباؤنا... " این جمله حکایت گفتار مردم مدین در رد حجت شعیب علیهالسّلام است، جمله ای است که لطیفترین ترکیب کلامی را دارد، و هدف نهایی آن مردم این بوده که بگویند: ما اختیار خود در زندگی خویش و اینکه چه دینی برای خود انتخاب کنیم و چگونه در اموال خود تصرف نماییم را به دست کسی نمیدهیم، ما آزادیم و مال خود را در هر راهی که بخواهیم خرج میکنیم و تو حق نداری به ما امر و نهی کنی و خواسته و میل خود را بر ما تحمیل نمایی و از هر چه بدت میآید ما را به ترک آن وا بداری، و اگر بخاطر نماز و عبادتی که داری و بخاطر اینکه میخواهی به درگاه پروردگارت تقرب جویی در دایره اراده و کراهت خود بجوی و از دایره وجود خود تجاوز مکن، برای اینکه تو مالک غیر مصالح شخصی خود نیستی. ۱.۲ - ایمان آوردن گروهیگروهی از مردم مدین به رسالت شعیب علیهالسّلام ایمان آوردند: والی مدین اخاهم شعیبا... «و به سوی مدین، برادرشان شعیب را (فرستادیم). .....» وان کان طـآئفة منکم ءامنوا بالذی ارسلت به... «و اگر گروهی از شما به آنچه من به آن فرستاده شده ام ایمان آورده اند، و گروهی ایمان نیاورده اند، صبر کنید تا خداوند میان ما داوری کند، که او بهترین داوران است!» ۱.۲.۱ - خداوند بهترین حاکمانشعیب می گوید: " اگر طایفه ای از شما به آنچه من مبعوث شده ام ایمان آورده و جمعیت دیگری ایمان نیاورده اند، نباید موجب غرور کافران و یاس مؤمنان گردد، شما صبر کنید تا خداوند میان ما حکم کند که او بهترین حاکمان است" یعنی آینده نشان خواهد داد، چه کسانی بر حق بوده اند و چه کسانی بر باطل (و ان کان طائفة منکم آمنوا بالذی ارسلت به و طائفة لم یؤمنوا فاصبروا حتی یحکم الله بیننا و هو خیر الحاکمین). ۱.۲.۲ - یاس مؤمنان" و ان کان طائفة منکم آمنوا بالذی ارسلت به... " در این آیه چهارمین دستور خود را به آنان گوشزد می کند، و آن این است که در صورتی که اختلاف کلمه در بین شما روی داد و عده ای از شما به طرف کفر متمایل شدند شما بخاطر آنان دست از حق و حقیقت بر ندارید. بلکه به طرف حق گرائیده، در مقابل کارشکنی های آنان صبر کنید، از اینجا معلوم می شود که شعیب علیهالسّلام از اتفاق مردم بر ایمان و عمل صالح مایوس بوده، و احساس کرده که چنین اتفاقی نخواهند کرد و مسلما اختلاف خواهند داشت، و طبقه اول و توانگران قومش به زودی دست به خرابکاری و کارشکنی و آزار مؤمنین خواهند زد، و قهرا مؤمنین در تصمیم خود سست خواهند شد، ناچار همه ایشان را از مؤمن و کافر امر به صبر و انتظار فرج نموده است تا خداوند در میانشان حکومت کند، چرا که او بهترین حکم کنندگان است. ۲ - پانویس۳ - منبعمرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۵، ص۴۴۱، برگرفته از مقاله «ایمان اهل مدین». |